یشتر در مورد نقد اثر هنری بیاموزیم:
مشهورترین شیوه های نقد هنری
1. نقد فنی و علمی
در این شیوه منتقد به پرسش نقد، خواه در هنرهای ادبی و خواه در دیگر هنرها، بر اساس معیارهای علمی و فنی تثبیت شده می پردازد. گروهی از منتقدین نقد علمی و فنی را جدا از هم بررسی کرده اند و آنها را دو قلمرو متفاوت از نقد می دانند.
2. نقد معنائی و محتوائی
در این شیوه منتقد بیشتر به محتوای اثر توجه دارد تا فنون یا دانش های اجرائی آن. شکافتن و درک محتوا سبب پی بردن به معنا می شود. یکی از شاخه های نقد محتوائی، نقد تفسیری یا تاویلی است و آن به نقدی گفته می شود که در آن منتقد می کوشد برداشت ها و دریافت های شخصی را به گونه ای به مخاطب اثر هنری تحمیل یا منتقل کند و هیچ توجهی به نظر هنرمند و هدف او از آفرینش اثر ندارد.
3. نقد جامعه شناسانه
در این شیوه منتقدان، جریان های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی جامعه را عامل های موثر در تشکل جریان ها، سبک ها و شیوه های ادبی و هنری دانسته و با بررسی جامعی در همه شئون آن، هنرمند و اثر هنری را نیز مورد بررسی و نقد قرار می دهند. در سده بیستم نیز توسط "پیر فرانکاستل" فرانسوی دانش "جامعه شناسی هنر" به طور مستقل نیز مطرح گردید.
4. نقد روان شناسانه
در نقد روان شناسانه منتقد بیشتر به خود هنرمند توجه دارد تا به اثر هنری او، زیرا اثر هنری جلوه گاه حالات و روحیات هنرمند است و درک نیازها، کنش ها و واکنش های روحی هنرمند، درک اثر هنری را آسان تر می سازد.
5. نقد فلسفی
از آنجا که معنای فلسفه در یک کلام "کشف علت های معلول ها" است، هنر هم برای دانش فلسفه و فیلسوفان یک "معلول" است. در نقد فلسفی عامل آفرینش گری را که گوهر هنر است، نادیده می گیرند و فقط آن را به مانند یک پدیده ساده یا صرفا به مثابه یک تولید انسانی منظور می دارند. بسیاری از کارشناسان دانش های جنبی هنر، نقد فلسفی را نیز به شاخه هائی چند، چون نقد اخلاقی، نقد حکمی، نقد دینی، نقد عرفانی، نقد توصیفی و حتی نقد نظری و نقد علمی تقسیم کرده اند.
6. نقد تحلیلی
منظور از نقد تحلیلی نقدی است که می کوشد هنر را از منظر حقیقت آن بررسی و تحلیل کند. روش نقد تحلیلی را نقد راهنما یا رهنمون گر نیز گفته اند و هدف منتقد هم راهنمائی هنرمند و آموزش دادن مخاطب هنر است، اما نه آموزش خود هنر، بلکه آموزش شیوه و روش فهم و درک آثار هنری است.
7. نقد تطبیقی یا قیاسی
گونه ای نقد هنری است که آثار هنری که به نحوی ریشه در آثار دیگران از گذشته یا از حال داشته باشد، یا از آنها تاثیر پذیرفته یا حداقل از آنها اندیشه برگرفته باشد، به کار می رود. در این شیوه منتقد باید اشراف کامل به تاریخ هنر و تاریخ تحول آثار هنری داشته باشد. ریشه یابی اثر نقد شونده و بررسی تطبیقی با اثر یا آثار تاثیرگذارنده یا در مواردی تاثیر پذیرنده اساس کار منتقد است.
8. نقد توصیفی یا نقد تصویرگرایانه
رایج ترین روش نقد هنری است و معمولا جنبه تشریح جز به جز یک اثر هنری را دارد. در این روش منتقد، اثر هنرمند را جز به جز به گونه ای که هنرمند انجام داده است، و با دقت و باریک بینی زیاد برای مخاطب شرح داده و توصیف می کند.
9. نقد شیوه تکوین یا نقد تکوینی
در این شیوه منتقد با هنرمند کاری ندارد. هدف او آشکار کردن شیوه و روش ایجاد یک اثر هنری و یا گونه ای از اثر هنری است.
10. نقد زمان شناسانه یا زمان نویسانه
شاید بتوان این گونه نقد را از قلمرو وقایع نویسی به شمار آورد. این گونه نقد، تنها وقایعی را که در یک مقطع زمانی، یک هفته، یک ماه یا یک سال اتفاق می افتد بر می شمارد. و اگر لازم باشد بر واقعه ای که برای نخستین بار اتفاق افتاده است یا برای آنچه که از دیدگاه منتقد اهمیت بیشتری دارد، نقد و توضیح بیشتری می دهد.
شیوه های دیگری نیز در قلمرو نقد مطرح هستند که از اهمیت کمتری برخوردارند مانند نقد تذکره نویسانه، نقد حضوری یا مصاحبه ای، نقد نقد، نقد داستانی یا داستان سرا که نقادی را از زبان قهرمانان داستان ها و افسانه ها بیان می کند. همچنین شیوه نقد ساختارگرا را می توان زیر شاخه نقد فنی و علمی دانست. نقد زنانه گرا (فمینیست) نیز در برخی از شیوه ها جزو انواع نقد مطرح می شود.
دکتر حبیب الله آیت اللهی